در داخل فرار از یک روستای مرزی اوکراین در خارکف در حالی که نیروهای پوتین به داخل بسته شدند


nساشا یک ساله در حالی که پهپادهای پرتاب شده توسط روسیه در آسمان بالای سر او وزوز می کردند، به زیرزمین هجوم برد. او هراسان بود و می لرزید و به شدت سعی می کرد جلوی سر و صدای شاهدها را بگیرد، پهپادهای ساخت ایران که به ویژگی مرگبار تهاجم ولادیمیر پوتین تبدیل شده اند.

این پسر با مادر و پنج خواهر و برادرش در روستای زاخاروفکا زندگی می‌کرد، که تنها چند مایلی از نیروهای روسی که از مرز پیشروی می‌کردند به سمت منطقه شمال شرقی خارکف اوکراین قرار داشت. این منطقه هفته ها صحنه درگیری های شدید بوده است.

این پنج روز پس از آغاز حمله روسیه در اواسط ماه مه بود. استحکامات دفاعی ضعیف و خطوط ارتباطی شکسته ناشی از پارازیت‌های روسی، نیروهای اوکراینی را غافلگیر کرده بود. سپس نیروهای مسکو با عجله از مرز عبور کرده بودند.

صدای بلند شدن گلوله های روسی که هر ساعت می گذشت نزدیکتر می شد، هزاران غیرنظامی را که ناگهان در مسیر این حمله قرار گرفتند وحشت زده کرد، در حالی که مزارع سبز اطراف آنها به سرعت تاریک شد و از انفجار راکت ها به سیاهی گل آلود تبدیل شد.

ساشا که لحظه به لحظه آشفته تر می شد و می لرزید، رو به مادرش والنتینا کرد و گفت: “مامان، این جنگ کی تمام می شود؟”

پسر کوچولو در حالی که اشک هایش را پاک کرد، اضافه کرد: «کجا می رویم؟» والنتینا می دانست که باید همه فرزندانش، میکیتا 18 ساله، تاتیانا 10 ساله، ساشا، یاروسلاو هشت ساله، آنجلینا شش ساله و ماتوی دو ساله را به امان ببرد.

از مقامات محلی دستور خروج فوری دریافت شد. نیروهای کمکی اوکراینی در حال آمدن بودند، اما مشخص نبود که چه زمانی می‌رسند – و در آن زمان، هیچ‌کس نمی‌دانست که نیروهای پوتین تا کجا وارد منطقه خواهند شد.

والنتینا با داوطلبانی تماس گرفت که می دانست در حال تخلیه هستند. او از آنها درخواست کمک کرد، اما آنها گفتند که تا چند روز نمی توانند با آنها تماس بگیرند.

والنتینا و پسرش ماتیوی پس از یک روز وحشتناک فرار از زادگاهشان موفق می شوند در خارکف لبخند بزنند.
والنتینا و پسرش ماتیوی پس از یک روز وحشتناک فرار از زادگاهشان موفق می شوند در خارکف لبخند بزنند. (یونیسف )
ماتوی در دامان برادر بزرگش نیکیتا پس از رسیدن آنها به خارکف.  آنجلینا کنارشان است
ماتوی در دامان برادر بزرگش نیکیتا پس از رسیدن آنها به خارکف. آنجلینا کنارشان است (یونیسف )

گلوله باران مستمر بود و پهپادهای روسی تمامی خودروها اعم از غیرنظامی یا نظامی را در منطقه زیر نظر داشتند. امدادگران گفتند که در این زمان آمدن و نجات آنها بسیار خطرناک است، اما آنها تلاش خواهند کرد تا چند روز دیگر بیایند.

والنتینا گروه دیگری از داوطلبان را فراخواند. وقتی شنیدند شش بچه در خانه هستند، به او گفتند همان موقع می آیند. در مجموع 26 کودک در زاخاروفکا وجود داشت. همه آن روز را ترک نکردند.

نیم ساعت پس از تماس تلفنی والنتینا، خانواده در یک ون که با سرعت به سمت خود شهر خارکف حرکت می کرد، در 40 مایلی در جاده هایی که توسط آتش توپخانه نیروهای روسی تیره شده بود، جمع شدند. صدای تیراندازی در حین رانندگی خاموش شد.

والنتینا پس از رسیدن به خارکف گفت: «این داوطلبان جان خود را به خطر انداختند تا به ما کمک کنند روستای خود را ترک کنیم. “و من بسیار سپاسگزارم.”

از زمانی که روسیه حمله ماه گذشته خود را آغاز کرد، بیش از 14000 اوکراینی مجبور به تخلیه منطقه خارکف در نزدیکی مرز شده اند. به گفته ردیاب نظامی اوکراینی DeepState، نیروهای مسکو اکنون حدود 67 مایل مربع از قلمرو اضافی را اشغال کرده اند.

کل شهرها مانند ووچانسک که فقط چند مایلی از زاخاروفکا فاصله دارد و تا حدی توسط نیروهای روسی اشغال شده است، به زمینی بایر از بقایای موشک و ساختمان‌های ویران شده تبدیل شده‌اند، در حالی که بیشتر مأموریت‌های بشردوستانه در این منطقه برای کمک به افرادی که باقی مانده‌اند، متوقف شده‌اند. رسیدن به آنها بسیار خطرناک است.

نیروهای روسی شهر ووچانسک را به جهنمی آتشین از ساختمان های ویران شده تبدیل کردند
نیروهای روسی شهر ووچانسک را به جهنمی آتشین از ساختمان های ویران شده تبدیل کردند (گتی )
یک سرباز اوکراینی در حومه شهر ووچانسک در حال گشت زنی نیروهای روسی به شهر است
یک سرباز اوکراینی در حومه شهر ووچانسک در حال گشت زنی نیروهای روسی به شهر است (گتی )

این حمله نیروهای روسی را در فاصله 20 مایلی خود شهر خارکف قرار داد، جایی که حدود 1.3 میلیون غیرنظامی و حدود نیمی از کل تخلیه‌شده‌ها از منطقه وسیع‌تر از جمله والنتینا و خانواده‌اش زندگی می‌کنند. گلوله باران بی امان شهر توسط نیروهای مسکو تنها تشدید شده است و هر هفته ده ها غیرنظامی کشته می شوند.

ارتش اوکراین می گوید خط مقدم تثبیت شده است، اما نبرد ادامه دارد و تهدید حمله به پایتخت منطقه همچنان پابرجاست، اگرچه نیروهای روسی برای انجام موفقیت آمیز چنین حمله گسترده ای به سختی تحت فشار خواهند بود. با این حال، تهدید چنین حمله ای اوکراین را مجبور کرده است که نیروهای کمکی را در خارج از شهر مستقر کند و به طور بالقوه آنها را از نبردهای کلیدی در شرق دورتر منحرف کند.

برای والنتینا و خانواده اش، کمی استراحت در خارکف وجود دارد. آندری سمنکو، افسر ارشد حفاظت از کودکان در سازمان کمک‌های بشردوستانه کمیته نجات بین‌المللی، زمانی که خانواده برای کمک به تخلیه‌شدگان در خارکف به مرکز ترانزیت رسیدند، برای پذیرایی از آنها حضور داشت.

از 10 مه که حمله روسیه آغاز شد، حدود 12800 نفر از این مرکز منحصر به فرد عبور کرده اند. در آنجا، تخلیه‌شدگان می‌توانند قبل از انتقال به ساختمان‌هایی که به عنوان مکان‌های جمعی شناخته می‌شوند، که بیشتر اقامتگاه‌های دائمی هستند، یک یا دو روز را با تیم‌های حمایت روانی سپری کنند. اغلب اینها خوابگاه های دانشگاه یا امکانات مشابه هستند.

آقای سمنکو گفت: «فقط به یاد دارم که بچه ها خیلی ترسیده بودند. «آنها نگران و گیج بودند که کجا هستند. فقط وسط حیاط ایستادند و به اطراف نگاه کردند. آنها نمی‌دانستند کجا بروند یا چه کنند.»

یاروسلاو و برادر بزرگترش ساشا در حال منفجر کردن بالن ها در اتاق بازی کودکان مرکز حمل و نقل خارکف بودند.
یاروسلاو و برادر بزرگترش ساشا در حال منفجر کردن بالن ها در اتاق بازی کودکان مرکز حمل و نقل خارکف بودند. (یونیسف)
تاتیانا با سنگ های رنگی در مرکز بازی می کند
تاتیانا با سنگ های رنگی در مرکز بازی می کند (یونیسف )
راننده ناجی ماتوی را به هوا پرتاب می کند، کودک نوپا با لذت می خندد
راننده ناجی ماتوی را به هوا پرتاب می کند، کودک نوپا با لذت می خندد (آندری سمنکو )

تصاویر به اشتراک گذاشته شده توسط یونیسف، آژانسی که به اداره مرکز حمل و نقل کمک می کند، کودکان را نشان می دهد که در طول روز مشغول بازی هستند و به تدریج از شوک حوادث صبح امروز غلبه می کنند.

کمی بعد از ساعت 5 بعد از ظهر، یک راننده نجات وارد اتاق بازی شد تا خانواده را به محل جمعی که در آن فضایی برای آنها وجود داشت، ببرد.

او ماتوی دو ساله را برداشت و شروع به پرتاب او به هوا کرد تا او را بخنداند. والنتینا گفت که پسر کوچولو که فقط حمله به روسیه را می شناسد، معمولا کودکی “آرام” و ساکت است، اما پسر کوچک از ته دل شروع به خندیدن کرد.

تمام اتاق، که قبلا ساکت بود، در خنده‌های جمعی عجیب غرق شد.

والنتینا از زمان نقل مکان به سایت جمعی، گفت که خانواده اش بهتر از زاخاریوکا هستند. او گفت: «بچه ها از دیدن هلیکوپترهای اوکراینی بسیار خوشحال شدند. “آنها شادتر و پرحرف تر هستند. وضعیت روحی آنها خیلی بهتر است.»

اما او افزود که همچنان باید «آنها را از بیرون رفتن منع کند» زیرا پهپادها و موشک ها روزانه در خارکف فرود می آیند.

او گفت: «همین دیروز شاهدان بر فراز شهر در حال پرواز بودند. این یک علامت رایج بسیاری از جوانان اوکراینی است که در معرض شکنجه مداوم حملات هواپیماهای بدون سرنشین روسیه از راه دور هستند.

و خواهر والنتینا و همچنین دو برادر شوهرش در زاخاروفکا می مانند. وقتی از والنتینا پرسیدند که آیا از امنیت آنها می‌ترسد، والنتینا به آرامی گریه کرد و اشک‌هایش را با دستی لرزان پاک کرد.

او گفت: “من خیلی برای آنها می ترسم.” «هر لحظه ممکن است روس‌ها بگذرند. من نمی خواهم آنها را بکشند. من می خواهم آنها بروند.»

پشت سر او ساشا و یاروسلاو در حال بازی با یک بادکنک بنفش دیده می شدند. او گفت که حداقل برخی از خانواده‌اش زنده و سالم هستند، حتی اگر بمب‌ها همچنان در اطراف آنها می‌بارند.

دیدگاهتان را بنویسید