لین کانوی، پیشگام فناوری و پیشگام تراجنسیتی که به انقلابی در تولید ریزتراشه کمک کرد، در سن 86 سالگی درگذشت.
کانوی به عنوان یک معمار کامپیوتر با استعداد در دره سیلیکون کالیفرنیا در دهههای 1960 و 1970، روش جدیدی را برای طراحی ریزتراشهها ابداع کرد که اکنون تقریباً تمام دستگاههای دیجیتالی زندگی ما، از تلفنهای هوشمند گرفته تا لوازم الکترونیکی داخل خودرو را تامین میکند.
با این حال، در آن سالها، او مخفیانه در حال تغییر جنسیت بود که هزینههای شخصی و حرفهای هنگفتی را به همراه داشت، در زمانی که ترنسها به طور معمول مورد آزار قرار میگرفتند و اغلب از حمایت قانون محروم میشدند.
پس از بازنشستگی، او به صورت عمومی ظاهر شد و شروع به اشتراکگذاری داستان خود در وبسایت شخصیاش کرد و به نسلهای جوان ترنس کمک کرد تا خود را بشناسند و در مورد فرآیند انتقال بیاموزند.
“من فکر می کنم بسیاری از ما [trans people] زندگی جالب تر و سرگرم کننده تر از بسیاری از مردم است. این راز ماست.” ایندیپندنت سال گذشته، در مصاحبهای که گمان میرود آخرین مصاحبه مطبوعاتی او باشد.
“ما بسیار قدرتمند هستیم – به روش هایی که مردم ممکن است درک نکنند – به دلیل لذتی که از اینکه می توانیم کاری را که انجام می دهیم با وجود مشکلات انجام دهیم و جایی در جامعه پیدا کنیم که در آن واقعاً به سادگی احساس شادی کنیم. زنده“
درگذشت کانوی روز سهشنبه توسط دانشگاه میشیگان، جایی که او استاد بازنشسته بود، اعلام شد و گفت که او در 9 ژوئن درگذشت.
مایکل هیلزیک، ستون نویس برای لس آنجلس تایمز که او را به مدت 25 سال می شناخت، افزود که او بر اثر بیماری قلبی درگذشت و او را “شجاع ترین فردی که می شناسم” نامید.
کانوی که در سال 1938 در وایت پلینز، نیویورک به دنیا آمد، در دنیایی سفیدپوست و طبقه متوسط بزرگ شد که او آن را «آشکار» خشونت و سرکوبی که در زیر «شبیه عادی بودن» قرار دارد، توصیف میکند.
پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه کلمبیا در اوایل دهه 1960، او به دره سیلیکون نقل مکان کرد تا روی یک پروژه مخفی ابررایانه IBM کار کند.
او در محل کار پر رونق بود، اما زندگی شخصی او تحت فشار هویت سرکوب شده اش در حال فروپاشی بود و سرانجام تصمیم گرفت که تحت شرایط پزشکی قرار گیرد.
سپس آیبیام پس از اطلاع از برنامههای انتقالش، او را اخراج کرد و او را مجبور کرد که تقریباً از ابتدا کار خود را با هویتی جدید از سر بگیرد. او به یاد می آورد که او بسیار شبیه یک جاسوس جنگ سرد بود.
او گفت: “شما باید خیلی سریع در سطح بالایی کار کنید، در غیر این صورت افشا خواهید شد و سپس به کل موسسه خود خائن خواهید شد.” ایندیپندنت. “اما در عین حال، باید مهربان باشید و توجه را جلب نکنید… هرگز نتوانید عصبانی شوید یا ترس از خود نشان دهید.”
کانوی شغلی را در آزمایشگاه تحقیقاتی PARC زیراکس، که اکنون به خاطر نوآوری هایی مانند ماوس کامپیوتر و رابط دسکتاپ دیجیتال شناخته می شود، تضمین کرد، جایی که او شروع به همکاری با پروفسور کارور مید، پروفسور Caltech برای حل یک مشکل صنعتی دشوار کرد.
در آن زمان، تعداد قطعاتی که میتوانستند در هر ریزتراشه بستهبندی شوند، هر سال به طور تصاعدی افزایش مییافت. اما مدیریت پیچیدگی حاصل با استفاده از روشهای سنتی طراحی چیپ سفارشی دشوار بوده است و مانعی برای استفاده در دنیای واقعی از این قدرت جدید ایجاد میکند.
نوآوری کانوی و مید – معروف به “ادغام در مقیاس بسیار بزرگ” یا VLSI – ایجاد مجموعه ای از قوانین برای گروه بندی اجزا با هم در بلوک های استاندارد شده، مانند محله های یک شهر، به اندازه کافی ساده است که حتی یک مهندس مبتدی نیز از آن پیروی کند.
کانوی به یاد می آورد: «این آزادی مطبوعات سیلیکونی بود، جایی که طراح، خالق، مجبور نبود در داخل چاپخانه کار کند».
این کار منجر به سمتی برای کانوی در آژانس تحقیقات نظامی دارپا و سپس به سمت استادی در دانشگاه میشیگان شد.
او در سال 1998 از تدریس فعال بازنشسته شد، اما به عشق خود به ورزش های ماجراجویی مانند صخره نوردی، موتور کراس و رفتینگ ادامه داد.
در سالهای بعد، کانوی احساس کرد که بهطور ناعادلانه از تاریخ محبوب صنعت کامپیوتر در مورد اختراعش کنار گذاشته شده و به نفع همکار مردش کنار گذاشته شده است.
مید احتمالاً فکر میکند که 80/20 او بوده است. بیشتر افرادی که فکر می کنم در دراز مدت متوجه خواهند شد که من واقعاً 80/20 خودم بودم.
اما در سال های اخیر، سهم او به طور فزاینده ای شناخته شده است، تا حدی به لطف مستندات و کمپین های خودش.
در سال 2009، او جایزه ای را از گروه تجارت مهندسی، موسسه مهندسین برق و الکترونیک دریافت کرد.
در سال 2020 IBM بالاخره عذرخواهی کرد برای اخراج او 52 سال قبل. اکتبر گذشته بود وارد تالار مشاهیر مخترعان ملی شد به عنوان مخترع VLSI، 14 سال پس از دریافت همان افتخار مید.
کانوی به شیوه ای شخصی تر، زندگی بسیاری از افراد ترنس را نیز تحت تأثیر قرار داد. برای سالها، وبسایت شخصی او یکی از معدود مکانهایی بود که میتوانستید اطلاعات واضح، دقیق و بیطرفانهای درباره تجربه ترنس بودن و فرآیند انتقال پیدا کنید – و همچنین نمونهای درخشان از اینکه چگونه افراد ترنس میتوانند شادی و موفقیت پایدار پیدا کنند.
اوایل دهه 2000 بود. رابطه من با دوست دخترم در حال از هم پاشیدن بود. ربکا، یک کارمند ایالتی 51 ساله در کلرادو، میگوید، برای من سخت بود که احساساتی را که در جوانی درباره نیاز به انتقال داشتم، حفظ کنم.
سایت او اولین سایتی نبود که پیدا کردم. اما وقتی آن را پیدا کردم، دنیای جدیدی را برای من باز کرد. می دانستم که تنها نیستم.»
از کانوی شوهر سال هاش، چارلی راجرز، و دو فرزند، چهار نوه و شش نوه اش به یادگار مانده است.