یک گروه معمولی از افرادی که برای تماشای لباس های عروس برای روز بزرگش دعوت شده اند شامل ساقدوش ها، خواهران و مادر او هستند.
در پست اخیر ردیت که در سایت محبوب «آیا من سوراخ است؟» به اشتراک گذاشته شد، یک عروس آینده توضیح داد که چگونه مداخله دائمی مادرش زمانی که برای او قراری برای تغییر لباس عروسی رزرو کرد، به نتیجه رسید.
او در طول زندگی من بسته های بی شماری لباس برای من فرستاده است، همیشه ناخواسته و بیشتر به سبک من نبود. من سعی کردم مودبانه مواردی را که دوست ندارم برگردانم، اما این مانع از ارسال بیشتر او نشد.» پست او شروع می شود.
علیرغم سبکهای متفاوت این دو، مادرش همچنان برای تماشای تلاش او در لباسها دعوت میشد، اگرچه «او اصرار داشت که لباس زنانهای که من از آن متنفر بودم، و لباسهایی را که دوست داشتم رد میکرد». پس از اینکه لباسهای کافی را امتحان کرد، تمام گروه او در مورد اینکه کدام یک «مطلقکنندهترین» به نظر میرسد، توافق کردند.
یک روز بعد، مادرش نظر جدیدی در مورد این لباس داشت و گفت که قبلاً “بیش از حد آشکار” بود. او در مراسم تشییع جنازه مادربزرگم عکسهای من را در آن به دوستانش نشان داد تا تایید شود. او ادعا کرد که همه با او موافق هستند و پیشنهاد داد دوباره به خرید برویم، که من نپذیرفتم.
اگرچه او از انتخاب لباس خود راضی بود، اما قرار دیگری برای خرید لباس رزرو شد که در آن مادر عروس عکس سینه های خود را به کارکنان نشان داد.
مادر عروس پس از آن تصمیم گرفت که در انتخاب لباس برای تمرین دخترش شرکت کند، علیرغم اینکه اصرار داشت که خودش بتواند از عهده آن برآید. عروس در Reddit نوشت: “بعد از اینکه به خانه رسیدم، او شروع به ارسال گزینه های لباس شام به خانه من کرد که هیچ کدام به من نمی خورد و همه آنها برگردانده شدند.” هر لباسی یا مدل من نبود یا سایزش اشتباه بود. علیرغم پاسخهای مودبانه و ارتباط واضح من، او اصرار داشت که بیشتر بفرستد.»
هنگامی که او برای جمع آوری لباس خود از خانه پدر و مادرش وارد شد، پیامکی از مادرش دریافت کرد که در آن توضیح می داد که قراری گذاشته تا لباسش را تغییر دهد و آن را “کمتر فاش کننده” کند.
در پست Reddit آمده است: “به او گفتم که تجربه خرید لباس قبلی برای من بسیار ناراحت کننده بود و نمی توانم دوباره این کار را انجام دهم.” «پاسخ او نادیدهانگیز بود و بیان کرد که هر دو تجربه خرید لباس برای او نیز آسیبزا بودند. در این هنگام من آن را گم کردم و به او گفتم که تعقیب و دستکاری مداوم او عروسی من را خراب کرده است.
پست او در پایان میگوید: «میدانم که مادرم واقعاً میخواهد در زندگی من و عروسی من مشارکت داشته باشد، اما دخالت مداوم او و اصرار او بر ذائقهی من، چیزی را که باید یک فرآیند برنامهریزی شادیبخش باشد به یک کابوس تبدیل میکند.»
بسیاری از مردم پس از ارسال پست عروس به بخش نظرات رفتند تا به او اطلاع دهند که تصمیم درستی گرفته است و مادرش نسبت به عروسی که مال او نیست بیش از حد واکنش نشان می دهد.
یکی از نظرات شروع شد: “شما برای عروسی خود ایستاده اید.” “این در مورد سلیقه و ترجیحات شماست. مطمئناً باید مصالحه هایی انجام شود، اما لباس عروسی شما برای تجربه شما مهم است.»
سایر نظر دهندگان موافق بودند که مادرش مشکل ساز است، اما همچنین زمانی که می پذیرفت در تاریخ های اضافی که مادرش رزرو کرده بود، او باید بیشتر مراقب می بود.
او این کار را می کند زیرا شما به او اجازه دادید. لازم نیست با کسی که از پذیرش مرزهای شما امتناع می ورزد فوق العاده مودب باشید. فقط بگو نه. بیشتر توضیح نده، توضیح نده شما هیچ تعهدی ندارید که او را وادار به درک دیدگاه شما کنید. حتی سعی نکنید،» نظر دیگری را بخوانید.
اگر او ادامه دهد، شما مکالمه را با گذاشتن تلفن، دور شدن و غیره پایان می دهید. اجازه نده که گاوهای نر او حتی یک لحظه بیشتر شوند. شما یک بزرگسال هستید. شرط می بندم هرگز این اسب ها را از یکی از دوستان یا همکار خود نمی پذیرید. فقط به این دلیل که او مامان شماست به این معنی نیست که باید این مزخرفات را تحمل کنید.
«با اطلاعاتی که به او میدهید محتاط باشید، او به همه چیز نیاز ندارد. خیلی مهم است که قبل از اینکه خدای ناکرده بچه دار شوید، این موضوع را در جوانی قطع کنید. برای شما خوب است که او را در پایان رد کردید.