nایگل فاراژ، مفسر سیاسی مشهور، در مناظره تلویزیونی جمعه شب انگشت خود را روی آن گذاشت: “رهبر واقعی حزب کارگر اینجا روی صحنه است – حداقل او شخصیتی دارد.”
آنجلا راینر از زمانی که از اتهام فرار مالیاتی محافظه کار تبرئه شد به قدرت رسید. او از نیروی تازهاش برای رهبری شورش حزب کارگر علیه کایر استارمر استفاده کرد، که او را مجبور کرد از طرحی برای جلوگیری از بازگشت دایان ابوت، متحد جرمی کوربین، به عنوان نماینده حزب کارگر به مجلس عوام، صرف نظر کند.
در مناظره هفت جانبه تلویزیونی، راینر به وضوح به استارمر وفادار بود. او حتی به شدت مخالفت خود با سلاحهای هستهای بریتانیا را رد کرد – یکی از نمادهای تفاوت ایدئولوژیکی او با رهبر حزب کارگر.
انکار او قانع کننده نیست. او ادعا می کند که در سال 2016، زمانی که پارلمان به ساخت نسل بعدی زیردریایی های هسته ای رای داد، مخالفت کرد، زیرا از خلع سلاح چندجانبه حمایت می کند. خلاص شدن از دست تسلیحات هستهای بریتانیا، بدون توجه به آنچه کشورهای دیگر انجام میدهند، یک تعریف غیرعادی از چندجانبهگرایی است، اما نکته اینجاست که او تلاش میکند از خط حزب طرفدار هستهای حمایت کند.
استراتژی او شفاف است: اتحاد در حال حاضر و شاید موضع متفاوت بعدا. استارمر به سختی می تواند شکایت کند. به هر حال، او به این ترتیب رهبری حزب را به دست آورد. اما این نشان می دهد که ممکن است مشکلی در پیش باشد.
من به خوبی می دانم که بالاترین سطوح خدمات ملکی اکنون انتظار اکثریت زیادی برای استارمر دارند و پیش بینی می کنند که این می تواند مشکل بزرگی برای او باشد: “به این معنی است که مخالفان داخلی هستند که مهم هستند. نه دشمنان خارجی.”
اگر وضعیت حزب محافظه کار را در نظر بگیریم و تاریخ اخیر را به یاد بیاوریم، این نتیجه تعجب آور نیست. به نظر میرسد که محافظهکاران در حال گذراندن آیینهای یک کمپین انتخاباتی هستند و در مورد چگونگی مبارزه با جنگ داخلی پس از آن فکر میکنند. همه عناصر کوربینیسم محافظه کار که لیز تراس را به عنوان نخست وزیر به ما سپردند، هنوز وجود دارند، نه چندان دور از سطح.
ما میتوانیم تمام باورهایی را که منعکسکننده سیاستهای گروه کمپین سوسیالیست هستند، یادداشت کنیم: راه واقعی از درون ارائه شد. نشانک. تشکیلات از جمله رسانه ها و بازارها علیه ما توطئه کردند. نشانک. خائنان هیچ تفاوتی با طرف مقابل ندارند. نشانک.
بنابراین توربینیست ها مخالفان خود در حزب محافظه کار را به “سوسیال دموکرات” بودن متهم می کنند و خود تراس نیز از شکست آنها در براندازی “اجماع بلر” شکایت می کند. درست همانطور که کوربینیست ها اعضای جریان اصلی حزب کارگر را متهم به محافظه کاری کردند که هیچ علاقه ای به رد تاچریسم نداشتند.
برای اطمینان از اینکه درگیریهای درون حزبی پس از انتخابات واقعاً خونین است، محافظهکاران میانهروی یک ملت به طور فزایندهای از زبان «افراطگرایی راستگرای سخت» و حتی «فاشیسم» برای همپیمانان محافظهکار خود استفاده میکنند.
این ایده که ریشی سوناک ممکن است پس از شکست در انتخابات به عنوان رهبر حزب باقی بماند تا تلاش کند حزب را تثبیت کند، اکنون مانند یک طرح فراری به نظر می رسد. مایکل هاوارد در سال 2005 موفق به انجام این کار شد و به این ترتیب راه را برای جانشینی دیوید کامرون باز کرد، زیرا او با مبارزاتی شایسته مبارزه کرد که اکثریت تونی بلر را کاهش داد.
سالهای بلر راهنمایی برای آنچه ممکن است در آینده رخ دهد. با ناتوانی حزب اپوزیسیون رسمی، حزب کارگر اپوزیسیون خود را فراهم کرد. شکاف بین بلیرها و براونیت ها گسترش یافت و به یکی از ویژگی های تثبیت شده مناظر تبدیل شد. مخالفت با بیمارستان های بنیاد، هزینه های تحصیل، جنگ عراق و بازداشت 90 روزه از سوی نمایندگان کارگری صورت گرفت. در هر صورت، براون قبل از اینکه در آخرین لحظه از بلر حمایت کند، تردیدهای خود را ابراز کرد.
Raynor قبلاً نشان داده است که می داند چگونه این بازی کار می کند. یکی از دلایلی که استارمر در انتخاب نامزدهای پارلمانی چنین موضع سختی اتخاذ میکند این است که میداند اگر تعداد نمایندگان حزب کارگر چهار برابر پستهای وزیر باشد، حفظ نظم و انضباط دشوار خواهد بود.
اما مهم نیست که چه تعداد از افراد مورد علاقه رهبری در آخرین لحظه به صندلی های امن فرو می روند، مرکز ثقل حزب کارگر پارلمانی جدید در سمت چپ استارمر خواهد بود.
و دولت جدید با چالش هایی روبرو خواهد شد که وفاداری حتی بلر ترین نمایندگان مجلس را نیز محک خواهد زد. ما طعم این را در مناظره هفت جانبه تلویزیونی چشیدیم، زمانی که راینر با امتناع از وعده حذف محدودیت دو فرزند در مزایا، (بلر) را به «صداقت» حزب کارگر تبدیل کرد. او گفت که ما هیچ قولی را بدون اینکه بگوییم چگونه تامین می شود، نخواهیم داد.
فشار برای حذف محدودیت دو فرزند، که فقر کودکان را به طور اجتناب ناپذیر افزایش می دهد، در لحظه ای قوی خواهد بود که کارگر قدرت انجام این کار را داشته باشد. اما دولت جدید با کمبود نقدینگی مواجه خواهد شد و بودجه اضطراری ریچل ریوز در ماه سپتامبر احتمالاً باید هزینههای عمومی را کاهش دهد که ارتش مدل جدید نمایندگان حزب کارگر به سختی میپذیرد.
حتی بلر که مجبور به کاهش بودجه نبود، در دسامبر 1997، تنها هفت ماه پس از انتخابات، 47 نماینده حزب کارگر را برانگیخت که علیه دولت او رای بدهند، زمانی که وی مزایای تک فرزندی را قطع کرد. گوردون براون، با وجود اینکه وزیر دارایی بود، مطمئن شد که همه متوجه میشوند که این سهم بلر است و هیچ ارتباطی با او ندارد.
پس مهم نیست که کیمی بادنوک، پنی موردانت یا پریتی پاتل رهبر اپوزیسیون رسمی در پاییز امسال باشند. ممکن است تعداد نمایندگان حزب محافظهکار به قدری کم باشد که نیروهای او برای پر کردن نیمکتهای سمت چپ رئیس مجلس با مشکل مواجه شوند.
رهبر واقعی اپوزیسیون، آنجلا راینر، معاون نخست وزیر خواهد بود – و او وقت خود را خواهد گذاشت.