اورشلیم — هر روز صبح قبل از رفتن به مدرسه، داریل بارداخ گلدشتاین 12 ساله شماره ای را روی سینه خود می چسباند. روزی است که پسر عموی او توسط حماس گروگان گرفته شد.
داریل تقریباً هر روز به همراه مادرش، ربکا، برای مذاکره برای آزادی دهها اسرائیلی که توسط حماس اسیر شده بودند، مبارزه کرده است. حمله تروریستی در 7 اکتبر بازگشت به خانه اما آسان نبود.
در روزهای بلافاصله پس از حمله، ربکا فکر کرد که دخترش به کمک نیاز دارد.
مادرش به یاد می آورد: «من بلافاصله با معلمش صحبت کردم و توافق کردیم که او با مشاور مدرسه ملاقات کند – و مشاور مدرسه یک زن عرب است و من او را نمی شناسم. “مشکل است؟ سخت خواهد بود؟”
داریل در یکی از شش مدرسه در اسرائیل تحصیل می کند که دانش آموزان عرب و یهودی را از هم جدا نمی کند.
ربکا به یاد می آورد: «آن شب مشاور مدرسه به من پیام داد. او گفت: دلم برای تو می سوزد.
او گفت: “این مانند موجی از احساس، احساس، شنیدن و دیدن بود و امنیت و اطمینان کامل بود.”
در مدرسه دست به دست در اورشلیم، کودکان عربی و عبری را یاد می گیرند. تاریخ توسط دو معلم تدریس می شود – یک یهودی و یک فلسطینی.
حنین دباش نیز فرزندان خود را به مکتب می فرستد. او به سی بی اس گفت که به آنها می دهد “فرصتی برای گفتن آنچه که فکر می کنند – صحبت کردن در مورد ترس ها، آینده خود، عدم درک آنها از آنچه اتفاق می افتد … فکر می کنم بچه ها به گوش دادن به یکدیگر عادت کرده اند.”
ما اعضای خانواده دانشجویانی را داریم که در غزه کشته شدند. ما معلمانی داریم که فرزندان خود را به ارتش در غزه می فرستند. – و ما به همه توجه می کنیم.»
مایر، که اصالتاً یهودی است، آزمایش قابل توجهی را رهبری می کند. او به سیبیاس نیوز گفت که تمرکز لیزری بر گوش دادن ساده به یکدیگر از چندین هدف اصلی ناشی میشود.
او گفت: “ما می خواهیم دانش آموزان ما نژادپرست نباشند.” برای اذعان به تاریخچهها و زحمات متفاوت هر دو فرهنگ، و میدانیم که دانشجویانی که از اینجا فارغالتحصیل میشوند بعداً رفتار متفاوتی در جامعه دارند.»
برای رساندن آنها به این نقطه، هیچ موضوعی نمی تواند تابو باشد.
آنجی ووتاد، معاون مدیر شرکت توضیح داد: “ما در مورد ترس خود صحبت می کنیم، و وقتی می بینیم که طرف مقابل می فهمد و خود را به جای ما می گذارد … بسیار آرامش بخش است.”
برای دانشآموزانی مانند داریل، این به معنای گفتگوهای دشوار است.
او اعتراف کرد: “من یاد گرفتم که صحبت کردن برای ما سخت است زیرا بسیاری از ما می ترسیم افکار خود را به اشتراک بگذاریم.” – اما لازم است.
مدیر مایر سعی نمی کند کار مدرسه اش – یا هر جنبه ای از زندگی در قلب آشفته خاورمیانه – را آسان کند، اما او گفت که دانستن اینکه او و همکارانش برای ایجاد آینده ای روشن تر تلاش می کنند کمک می کند.
او گفت: «وضعیت در اسرائیل آسان نیست. “فکر میکنم وقتی میدانی که بخشی از راهحل هستی راحتتر است… وقتی میدانی کاری که اکنون انجام میدهی روی زندگی و روح دانشآموزان تأثیر میگذارد آسانتر است. وقتی در مورد آن صحبت میکنی، اگر گسترش بدهی، راحتتر است. دانش شما.. الان بیرون از این مدرسه برای من سخت تر است.»
او می داند که صلح برای کشورش و برای همه دانش آموزان و خانواده های آنها ممکن است راه درازی باشد. اما آنها آماده هستند.
مایر گفت: “اگر اینجا صلح باشد، تغییر بزرگی برای ما نخواهد بود.” ما مهارت داریم، آن را تمرین می کنیم. ما میتوانیم به دیگران بیاموزیم که چگونه این کار را انجام دهند.”
تا آن زمان، او و همکارانش در دست در دست به مسلح کردن دانش آموزان خود با سلاحی قوی تر از اسلحه و بمب ادامه خواهند داد: همدلی.